تاریخچه تقلب و روشهای آن

 

تاريخچه تقلب از جايي شروع مي شود كه " حسن كچل " براي نخستين بار به مكتب رفت . از بد ماجرا ، همان روز امتحان ماهيانه كودكان مكتب بود ؛ ليك حسن كچل از روي تنبلي چشمان چپش را بر روي ورقه ي همزاد انداخت تا نكته اي بس ارزشمند از ورقه ي فوق الذكر دشت كند .

 

 

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 4 تير 1392برچسب:,

] [ 11:32 ] [ ساينا ]

[ ]

فقط یه ایرانی میتونه !

فقط یه ایرانی میتونه 2 سال بره سربازی 30 سال تعریف کنه!

فقط یه ایرانی میتونه وقتی میره مهمونی فوری از صاحبخانه بپرسه اینجا متری چند ؟؟؟

******

فقط یه ایرانی میتونه کمتر ازیک سال بعد از مهاجرتش به یه کشور دیگه، زبان یاد بگیره، وارد دانشگاه بشه، تازه شاگرد اول کلاس هم بشه!

******

فقط یه ایرانی میتونه ماشین خودشو با ریموت قفل کنه, ولی بعدش 4 تا دستگیره رو امتحان کنه که ببیــنـه قفل شده یا نه!

******

!!!!
ادامه مطلب

[ جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 17:18 ] [ ساينا ]

[ ]

پروژه جالب و جذاب “زود باوري”یک دانشجو …

دانشجویی که سال آخر دانشکده خود را می‌گذراند به خاطر پروژه‌ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت.

او در پروژه خود از ۵۰ نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر

کنترل سخت یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدورژن مونوکسید»

توسط دولت را امضا کنند و برای این درخواست خود، دلایل زیر را عنوان کرده بود:

۱-مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می‌شود.

۲-یک عنصر اصلی باران اسیدی است.

۳-وقتی به حالت گاز در می‌آید بسیار سوزاننده است.

۴- استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می‌شود.

۵-باعث فرسایش اجسام می‌شود.

۶-حتی روی ترمز اتومبیل‌ها اثر منفی می‌گذارد.

۷-حتی در تومورهای سرطانی یافت شده است.

از پنجاه نفر فوق، ۴۳ نفر دادخواست را امضا کردند.

۶ نفر به طور کلی علاقه‌ای نشان ندادند و اما فقط یک نفر می‌دانست


که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» در واقع همان آب است!

عنوان پروژه دانشجوی فوق «ما چقدر زود باور هستیم» بود

[ چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 19:38 ] [ ساينا ]

[ ]

دانشجو ها

[ پنج شنبه 12 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 11:42 ] [ ساينا ]

[ ]

بدون شرح (آغاز کسی باش که پایان تو باشد)

سر کلاس درس معلم پرسید:هی بچه ها چه کسی می دونه عشق چیه؟
هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لونا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لونا 3 روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید .بغض لونا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و
گفت:لونا جان تو جواب بده دخترم عشق چیه؟
لونا با چشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت:عشق؟
دوباره یه نیشخند زدو گفت:عشق... ببینم خانوم معلم شما تابحال کسی رو دیدی که بهت بگه عشق چیه؟
معلم مکث کرد و جواب داد : خب نه ولی الان دارم از تو می پرسم
لونا گفت : بچه ها بذارید یه داستانی رو از عشق براتون تعریف کنم تا عشق رو درک کنید نه معنی شفاهیشو حفظ کنید
و ادامه داد : من شخصی رو دوست داشتم و دارم از وقتی که عاشقش شدم با خودم عهد بستم که تا وقتی که نفهمیدم از من متنفره بجز اون شخص دیگه ای رو توی دلم راه ندم برای یه دختر بچه خیلی سخته که به یه چنین عهدی عمل کنه. گریه های شبانه و دور از چشم بقیه به طوریکه بالشم خیس می شد اما دوسش داشتم بیشتر از هر چیز و هر کسی حاضر بودم هر کاری براش بکنم هر کاری...


ادامه مطلب

[ یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 16:16 ] [ ساينا ]

[ ]

جوك

ممكنه آدما پسر باشن اما امكان نداره پسرا آدم باشن

 

 

[ یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 15:56 ] [ ساينا ]

[ ]

عتيقه ها

به فاصله خيلي كمي از مدرسه ما يه دبيرستان پسرونه هس كه اين پست شرح حال اون عتيقه ها سر كلاس

البته اين اسامي همه مستعار هستن

امير و پژمان در ته كلاس نشستن و دارن با اس ام اس زدن مخ يه دختر رو delete مي كنن

آن طرف كلاس رضا با سامان دعواش شده كه چرا اون روز ماه پيش به دوست دختر من سلام دادي

اون يكي سرش پايينه و هي داره تكون مي خوره ............چه غلطي داره ميكنه از ادامش معضورم چون پس فردا ميزنن سايتم رو في ل ت ر مي كنن؟!

وسط كلاس سيعد نشسته داره روضه مي خونه صغراي من ...............با اون سليقه ات...........!!!!

معلم در هال بلوتوث بازي با يكي از بچه هاي با حال كلاسه كه يه دفعه شاگرد خرخون كلاس كه فيس تو فيس معلم نشسته يه هو سوال براش پيش مي ياد آقا درس رو شروع نمي كنيد معلم چپ چپ بهش نگاه ميكنه

و زنگ به صدا در مي ياد

پسر ها به سان گوسفندان طويله از مدرسه ميزنن بيرون كه نكنه زنگ مدرسه دخترانه زود تر به صدا در بياد

 

 

البته اين ماجرا سال  پيش اتفاق افتاده بود

[ شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 19:4 ] [ ساينا ]

[ ]

عشق

کاش در دنیا سه چیز وجود نداشت : غرور ، عشق ، دروغ اونوقت کسی از روی غرور برای عشق دروغ نمی گفت

اگر روزی تهدیدت کردند، بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست! اگر روزی ترکت کردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد

[ شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 16:8 ] [ ساينا ]

[ ]

هر موقع خواستي از كسي جدا بشي يادت نره بهترين راه

 

اينه كه بهش بگي براي هميشه خدانگهدار، شايد طرف مقابلت ناراحت بشه

 

و قلبش بشكنه ولي بهتر از اينكه منتظر بمونه


زندگی زيباست زشتی ‌های آن تقصير ماست

 

در مسيرش هرچه نازيباست آن تدبير ماست

زندگي آب رواني است روان مي‌گذرد..........

آنچه تقدير من و توست همان می ‌گذرد

 

دلم گاهی آنقدر میگیرد....

که...

احساس میکنم دنیا هم بیاید باز نمیشود...

اما با صدای نفسی......

آرام میشود.....

دلم برای ان صداها تنگ است
!

 

 

[ شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 15:12 ] [ ساينا ]

[ ]

ماجراي چت برادر زاده و عمه ملوك

پسر : سلام.خوبی؟مزاحم نیستم؟

دختر: سلام. خواهش می کنم.? asl plz

پسر : تهران/وحید/۲۶ و شما؟

دختر‌ : تهران/نازنین/۲۲


ادامه مطلب

[ جمعه 6 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 18:59 ] [ ساينا ]

[ ]

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد